هنرمحیطی که در ادامه می بینید. ایده ای است که آن را به کمک دانشجویان ام در کلاس درسی با عنوان خلاقیت هنری اجرا کرده ام. طی اجرای این اثر خواهیم دید که برای دستیابی به خلاقیت در ایجاد یک اثر تجسمی چگونه می شود مواد طبیعی موجود در محیط را جایگزین رنگ و به جای قلم مو از جارو استفاده کرد!
با تشکر از دانشجویانی که در اجرای این اثر مشارکت داشتند:
محمد فزونی ، آسیه رحمانی ، کلثوم برازنده، عاطفه دلاور، مریم اشکوه، فرزانه آتشفشان، مژده مهرنوشان، افسانه قائدی ، فاطمه رخساری و ستاره شاکری
برای مشاهده تصاویر بزرگتر روی بند انگشتی های زیر کلیک کنید:
سلام
بسیار زیبا و جالبه… ان شاالله همیشه موفق باشید..
اسروش
سلام خسته نباشین
خوبه کار متفاوتیه…
اتفاقا اومده بودم دانشگاه و از اون ناحیه رد میشدم توجه امو جلب کرد…
سلام استاد خسته نباشین
کار کاملا متفاوت و جالبی بود
حیف که این کار زیبا با وزش کوچکترین نسیم و بادی به هوا می رود!!
حمید عزیز فنا پذیری بخشی از این نوع هنر است. در هنرمحیطی هنرمند برخلاف هنرهای موزه ای اصراری بر ماندگار کردن و تبدیل یک اثر به کالای قابل دادو ستد ندارد. آنچه مهم است عمل خلق کردن و مفهومی است که ایجاد می شود و نه فیزیک اثر هنری. به همین دلیل کیفیت ثبت این آثار توسط عکس و فیلم از اهمیت زیادی برخوردار است.
سلام استاد
واقعا فکر خلاقی دارید
با دیدن کاراتون آدم دیدش نسبت محیط اطرافش واقعا تغییر میکنه
خسته نباشید
استاد فوق العادست. مرسی دستون درد نکنه
سلام استاد با این کاراتون به ما یاد میدین که به دور اطرافمون بیشتر توجه بکنیم ممنون
زیبا بود اما..
خیلی کار با ذوق و جذابیه . رنگاش خیلی قشنگن
به امید دیدن کارهای بعدی .
عجب ایده جالبی!!!
چقدر خلاقانه… قبلا” چند بار این کارو در سطح کوچیک ترش انجام داده بودم ولی اینکه به عنوان یه اثر هنری بهش نگاه کنیم !!!! انصافا” لذت بردم
فقط ای کاش از نظر شکل فرم بهتری داشت! شبیه یه شیلنگ آب سرگردان شده! شاید اگه یه سطح شطرنجی با کنتراست های مختلف می ساختین هم بد نمی شد.
بازم مرسی… تو این آشفته بازار حالمونو خوب کردین.
موفق باشید
مثل همیشه بی نظیر بی عیب و سرشار از خلاقیت
دوست دارم در مورد همه چیز فکر کنم
درباره ی کلبه ی متروک وسط باغ
درباره ی رودی که تبدیل شده به یک جاده
درباره ی چوپانی که بره اش را در کوهها گم کرده است .
درباره ی حسرت پیرزن بیمار برای رفتن به امامزاده ی بالای تپه
درباره ی کارگری که دوست دارد یک روز مرخصی با حقوق بگیرد .
و درباره ی خودم که چقدر بی فکرم
کار جالبی بود اما به نظر من جالبی کار شما اینه که آدمو وادار می کنین بهتر و بیشتر و قشنگتر در مورد درون و بیرون خود فکر کنیم شما فوق العاده این موفق باشین…
چه باحال!
سلام استاد
بسیار زیبا بود. واقعا فکر خلاقی دارید
خسته نباشید
سلام استاد خسته نباشد ممنون که کارامون رو زدید و ممنون از دانشجویان عزیز که از کار ما خوششون اومده ان شالله کارهای خلاقانه بعدیمان بهتر و خلاقانه تر و زیباتر و متفاوت تر از بقیه باشه
کار خوبی نبود..
خسته نباشید عالی بود
خوبی بادبادک اینه که
میدونه زندگیش فقط به یک نخ نازک بنده
ولی بازم تو آسمون میرقصه و میخنده . . .
دقیقا مثل کارای مفهومی شما .موفق باشید
jalebeee
سلام به استاد !
از ایده ی فوق العاده ی شما در این کار لذت بردم ! دست مریزاد !
با پوزش؛ به نظرم اصل ایده ی “جــارو” اونقدر ناب ، خلاقانه و محکم هست که نیازی به حضور بچه در فضای کار نباشه . چون به نظرم میاد که با قرار گرفتن بچه ها در فضای کار از خلوص ایده کم میشه و جنبه ی تزیینی پیدا می کنه .
با هم پوزش از من
و
دست مریزاد به شما !
عاااااااااااااااااااالییییییییییی بوووووووووووووووود عااااااااااااالییییییییییییییییی
سلام آقای ابراهیمی عزیز کار جالبی بود .بخصوص که گروهی بود موفق باشید
kheyli alie
manam age khoda bekhad gharare biam oonja.
kheyli az in babat khoshhalam
سلام استاد همیشه ایده ی کاراتون به آدم تلنگر می زنه واقعا انسان موفقی هستید
inam mese baghie karaton aaliii bod 🙂
مثل همیشه معرکه بووووووووووووود ممنووووووووووووون
حیف زمانیکه من لار بودم باشما درس نداشتم افسوووووووووووووووووووووووووووس بحال خودم
خوب باد بیاد همشو میبره که؟ولی به عنوان اثر موقتم قشنگه
واااااااااااای چه خوب بوده این کارتوووون آدم دوست داره اونجا پیش اون بچه ها درس می خوند … فضای دانشگاه ما خیلی مسخرس همه اش سیگار و سیگارو سیگار و ماشین میبینی توش